پوریاپوریا، تا این لحظه: 20 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات پوریا

پايان خاطرات سفر به شيراز (نوروز ٩١)

الان ساعت ١٢:٣٠ است پدرم دارد بنزين مي زند.و من دارم مي نويسم مادرم درگير آدامس جديدي است كه در دهانش است.بيشتر شيرازي ها سياه هستند چون آفتاب اينجا تند است البته الان هوا سرد شده است شمال كشور چند روز پيش سرد بود الان هواي سرد دارد به جنوب كشور مي آيد و اينجا باران مي بارد ماداريم بر مي گرديم تهران.سال خوبي برايتان آرزو مي كنم.   ...
25 تير 1391

خاطرات سفر به شيراز ٨(نوروز٩١)

حافظيه قبر حافظ است .كمي دورتر صنايع دستي مي فروختند :مجسمه و ديوان حافظ.آنجا براي مادر امام زمان (عج)يك قبر ساخته بودند.يك در بسيار بزرگ براي حرم امام علي(ع)ساخته بودند .آنجا بسيار قشنگ بود .يك تابلو هم براي امام حسين(ع)بود .احساس كردم در تهران هستم.يك حياط قديمي هم بود كه خيلي از آن خوشم اومد.   ...
15 تير 1391

خاطرات سفر به شيراز ٧(نوروز ٩١)

شاهچراغ يك حرم بزرگي در شيراز است.شاهچراغ برادر بزرگ امام رضا(ع)است .چرا به آن شاهچراغ مي گويند؟ وقتي برادر امام رضا(ع) را مي كشند جاي جسد نامعلوم بوده و بعد يك ملا خواب مي بيند كه جسد كجاست .آن جا را كه مي كنند جسد سالم بوده است و از جسد نور شديدي مي تابيده به خاطر آن نور مي گويند شاهچراغ.     ...
9 تير 1391
1